گسترش بحران، خواست اسرائیل یا نیاز نتانیاهو
احمدرضا روح الله زاد مدیر مرکز اسناد و مطالعات راهبردی جمعیت دفاع از ملت فلسطین
حدود یکسال از عملیات “طوفان الاقصی” می گذرد. رژیم صهیونیستی پس از خارج شدن از شوک اولیه ناشی از “ضربه طوفان”که با “شوک درمانی” امریکا و غرب انجام شد، ظاهرا موفق شده تا غزه، این “بزرگترین زندان رو باز جهان” را به ویرانه ای تبدیل کند و حدود 200 هزار نفر از دو میلیون و چهارصد نفرزندانی مقاوم آن را شهید ومجروح سازد که سهم زنان و کودکان در این میان حدود %73 است. اما علی رغم این قتل عام وحشیانه و نسل کشی آشکار که با انفعال شدید جهانی خیانت رژیم های عربی و اسلامی همراه است، هنوز مقاومت در آن زنده و پویا است و فیلم های منتشره از زنان و کودکان و در یک کلام مردم غزه نشان می دهد که این جنایات نتوانسته است اراده مردم غزه را درهم بشکند، اراده ای که اراده مجاهدان مقاوم غزه، ریشه در آن دارد.
در حالی که ارتش صهیونیستی در باتلاق غزه گرفتار آمده است و هر روز تعداد کشته ها و مجروحان نظامیان متجاوز و جنایتکار آن رو به فزونی دارد، این رژیم تلاش در گسترش بحران در سطح منطقه دارد و به تعبیری در پی گسترش جنگ غزه به منطقه است. سوالی که مطرح می شود این است؛ چرا؟ چه منافعی برای این رژیم در شعله ور شدن جنگ در سطح منطقه متصور است؟ آیا این خواست کلیت ساختار رژیم صهیونیستی است و یا اینکه این اقدام مطلوب شخص بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم است؟
نتانیاهو که در دور جدید نخست وزیری با بحران های متعددی حتی قبل از عملیات طوفان الاقصی روبرو بود و مخالفین وی با تاکید بر اینکه وی از همان آغاز دور جدید نخست وزیری تلاش داشت با تغییر در قوانین پایه این رژیم و مسلط کردن اراده دولت بر قوه قضائیه، زمینه را برای دفع تهدید از سوی نهاد قضایی علیه خود، فراهم سازد، اردوکشی های خیابانی را تنها راه ناکام گذاشتن نتانیاهو دانسته که می شود گفت موفق هم شدند.
اما طولانی شدن جنگ غزه، بدون اینکه دستاوردی در سطح نظامی برای اسرائیل داشته باشد، موجب شد تا مخالفین وی مجددا اردوکشی خیابانی را انتخاب کنند. اما نظر سنجی های انجام شده نشان می دهد که جامعه صهیونیستی علی رغم همه مخالفت ها با نخست وزیر و این که بحث زندگی و مرگ اسیران صهیونیستی به طور جدی به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح است، با اینهمه تاکید دارند که مقاومت نه تنها در غزه بلکه در کل جغرافیای فلسطین باید نابود شود و تنها راه آن را نیز حذف ملت فلسطین از جغرافیای فلسطین می دانند یعنی یا مرگ و یا بیرون راندنشان از فلسطین.
به نظر می رسد نتانیاهو درصدد است تا از این مطلوبیت جنایتکارانه جامعه صهیونیستی نهایت بهره را ببرد. وی می داند که توقف جنگ در غزه بدون هیچ دستاوردی پایان حضور وی در راس هرم قدرت در اسرائیل است و حتی باید پایان عمر را نه به اتهام جنایت در غزه و یا حتی نه به اتهام شکست در جنگ غزه، بلکه به اتهام پرونده های باز قضایی که دارد؛ در زندان سپری کند. لذا همچنان اصرار به خلق جنایت در غزه و نیم نگاهی هم به گسترش این جنگ در منطقه دارد.
وی می داند که غرب قادر به تحمل شکست وجودی اسرائیل نیست و می داند در صورت فراگیر شدن جنگ و ورود جدی همه اضلاع مقاومت به رهبری ایران، اسرائیل قادر به دفاع از خود نیست و پایان این رژیم رقم خواهد خورد، لذا بر این امیدوار است با توجه به نقش و جایگاه رژیم صهیونیستی برای جریان سلطه غرب، همانگونه که از شروع طوفان الاقصی تمام قد در کنار اسرائیل ایستاده است، اگر جنگ در منطقه فراگیر شود، غرب ناگزیر به ورود مستقیم به جنگ در کنار اسرائیل خواهد شد. این همان چیزی است که البته حتی جریان مخالف نتانیاهو نیز به آن معتقد است اما نمی خواهد تا این موضوع برگی در دست نتانیاهو برای استمرار حضور در راس هرم قدرت باشد. لذا نسبت به گسترش جنگ از سوی اسرائیل در این مقطع هشدار می دهد.
البته غرب خوب می داند که جمهوری اسلامی ایران علی رغم همه چالش هایی که دارد، در صورت لزوم از ورود به جنگ حتی با مجموعه قدرت های غربی ابایی ندارد و این را در فرایند جنگ در منطقه خاکستری یعنی جنگ کشتی ها و زدن پهپاد ترایتون و پایگاه های امریکایی در منطقه نشان داده است. خصوصا که اکنون حوزه نفوذ و تاثیر گذاری محورمقاومت گسترش جغرافیایی نیز یافته است. لذا توصیه غرب به اسرائیل و شخص نتانیاهو عدم گسترش جنگ در این مقطع است خصوصا که امریکا در دوران انتخابات قرار دارد. اعلام مسئولین امریکایی مبنی بر اینکه امریکا نمی تواند مدت زیادی نیروها و ناوها و جنگنده های خود را در منطقه حفظ کند و دستور پایان ماموریت ناو هواپیمابر یو اس اس تئودور روزولت در منطقه وحرکت آن به سمت بنادر امریکا در این چارچوب ارزیابی می شود.