رفراندوم، زمینه ساز انتخاب دلخواه در فلسطین
با توجه به موجی که در فضای بین الملل در حمایت از ملت فلسطین فعال شده است، هم دولت جمهوری اسلامی ایران و هم جامعه مدنی می بایست طرح رفراندوم سرنوشت ساز فلسطین را مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری را پیگیری کنند تا ظلمی دیگر بر ملت فلسطین روا داشته نشود.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قطعنامه ای را تصویب کرد که در آن به “حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین” تاکید شده است. در آذر سال 1395 هم کمیته امور اجتماعی، انسانی و فرهنگی مجمع عمومی این سازمان نیز قطعنامه ای با 170 رای موافق، 7 رای مخالف و 5 رای ممتنع در این موضع تصویب کرد که ضمن تاکید بر “حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین” برای “داشتن دولت مستقل فلسطین” از همه کشورها و سازمان های تخصصی و نهاد های مختلف سازمان ملل متحد دعوت کرده بود که از دستیابی ملت فلسطین به حق خود در تعیین سرنوشت آینده حمایت کنند. قطعنامه اخیر شورای حقوق بشر این سازمان به نوعی پاسخ به دعوت آن کمیته بوده است. هر چند درجلسه اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل سه موضوع شهرک سازی ، نقض حقوق بشر و حقوق بین الملل نیز جنایات اسرائیل بررسی و محکوم شده است. البته در فوریه 1978 نیز این کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد که بعدها به شورای حقوق بشر تغییر یافت طی قطعنامه ای به ” حق لایتجزای ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود بدون دخالت خارجی و استقرار حاکمیت کامل و یک دولت مستقل فلسطینی” تاکید کرده بود و در همان سال هم مجددا بر” حق لاینفک فلسطینیان در تعیین سرنوشت، استقلال ملی، تمامیت ارضی و حاکمیت واحد بدون دخالت خارجی” تاکید کرد.
تصویب قطعنامه هایی از این دست نشان می دهد که حق تعیین سرنوشت ملت فلسطین یک موضوع پذیرفته شده در مجامع بین المللی است. اما به نظر می رسد برای پیگیری و اجرایی ساختن آن اراده جدی وجود ندارد. هر چند عموم این قطعنامه ها وقتی از حق تعیین سرنوشت صحبت می کنند، ناظر بر آن بخش از سرزمین فلسطین است که در سال 1967 از سوی رژیم صهیونیستی اشغال شده است و در باره اشغال مناطقی که در سال 1948 اشغال شده ساکت هستند. دلیل اصلی استمرار بحران فلسطین نیز همین مساله است که مجامع بین المللی بر مدار عدالت در قضیه فلسطین حرکت نمی کنند و یا از عدالت در باره فلسطین تفسیر خاصی دارند و آن پذیرش سلطه اشغالگرانه صهیونیست ها بر بخشی از فلسطین است. بر همین اساس است که این مجامع رجوع به آراء عمومی مردم فلسطین را در تعیین سرنوشت خود لحاظ نمی کنند بلکه به گونه ای در صدد القای این نکته هستند که ملت فلسطین باید سرنوشتی را که آنها برایش تعیین کرده اند پذیرا باشند و آن تاسیس یک دولت فلسطینی در کنار یک دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین است و حقی نسبت به سایر مناطق اشغال شده فلسطین نداشته و نباید ادعا یی داشته باشند. این نوع نگاه در واقع خود تضییع حق در لفافه سخنان فریبا است.
بر این اساس جمهوری اسلامی ایران به جای آنکه برای ملت فلسطین تعیین تکلیف کند رجوع به آراء عمومی ملت فلسطین را برای تعیین سرنوشت خود پیشنهاد داده است. خصوصا که منشور سازمان ملل متحد و قطعنامه های سازمان ملل متحد بر حق تعیین سرنوشت ملت ها و منجمله ملت فلسطین اذعان دارد. بر اساس طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی ایران ملت فلسطین اعم از مسلمان و مسیحی و یهود که فلسطینی نامیده می شوند و اعم از کسانی که در فلسطین زندگی می کنند و آوارگان فلسطین در یک رفراندوم برای انتخاب نوع حکومتی که مطلوب شان است، تصمیم خواهند گرفت و دولت برآمده از آراء مردم، مهاجرین به فلسطین را تعیین تکلیف خواهد کرد. همانطور که گفته شد در طرح پیشنهادی جمهوری اسلامی کسی و یا سازمانی برای ملت فلسطین تعیین تکلیف نمی کند که حق شما چیست و تا چه میزان حق دارید، بلکه این ملت فلسطین است که تکلیف آینده خود را مشخص می سازد.
به نظر می رسد با توجه به موجی که در فضای بین الملل در حمایت از ملت فلسطین فعال شده است، هم دولت جمهوری اسلامی ایران و هم جامعه مدنی می بایست طرح رفراندوم سرنوشت ساز فلسطین را مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری را پیگیری کنند تا ظلمی دیگر بر ملت فلسطین روا داشته نشود. جامعه جهانی باید به این درک منتقل شود که آنان هیچ حقی برای تعیین تکلیف برای ملت فلسطین ندارند و باید به جای آنکه برای این ملت ریشه دار و تاریخی تکلیفی را معین کنند، زمینه را برای انتخاب دلخواه ملت فلسطین مهیا سازند.
احمدرضا روح الله زاد / کارشناس مسائل منطقه