منتظمی: موضوع «اسرائیل» به مسالهای اختلاف زا درون «آمریكا» تبدیل شده است/ باید از ظرفیتهای «جنگ نرم» در اروپا و آمریكا استفاده كنیم/ شكیبایی: دموكراتها و جمهوریخواهان در «راهبرد حمایت از اسرائیل» همسو اما در «تاكتیك» متفاوت عمل میكنند
به گزارش روابط عمومی جمعیت دفاع از ملت فلسطین، نشست «پیامدهای جابجایی قدرت در آمریکا بر تحولات فلسطین و خاورمیانه» چهارشنبه 21 آبان ماه از ساعت 10:30 با همکاری جمعیت دفاع از ملت فلسطین و خبرگزاری قدس به صورت آنلاین برگزار شد.
در این نشست دکتر «غلامرضا منتظمی» دیپلمات سابق و دبیر اجرایی کنفرانس بین المللی افق نو و «مهدی شکیبایی» قائم مقام جمعیت دفاع از ملت فلسطین سخنرانی کردند.
در ابتدای این نشست منتظمی تاکید کرد: در تحولات داخلی آمریکا، اتفاقات جدیدی رخ داده که بر منطقه تاثیرات فوری خواهد گذاشت.
یکی از موضوعات مهمی که تغییر خواهد داشت، معامله قرن است. نتانیاهو، بن سلمان و بن زاید سه پایه اصلی این توافق را تشکیل داده بودند. این در شرایطی است که از لحاظ تاریخی آمریکایی ها بیشتر بر راه حل دو دولتی تاکید داشته اند.
من معتقدم نتانیاهو با توجه به روابط گذشته اش با ترامپ در چهار سال اخیر، هم اکنون دچار مشکلات عدیده ای است چون در آمریکا تغییر قدرت سیاسی رخ داده است.
در واقع سه پایه اصلی معامله قرن دچار تزلزل شدید شده است . نتانیاهو با توجه به تندروی هایی که داشته با مشکل مواجه است و بن سلمان نیز شرایطی مشابه دارد. با وقوع این تغییرات معامله متوقف خواهد شد، مگر اینکه نتیجه انتخابات از سوی ترامپ به چالش کشیده شود. در غیر این صورت معامله قرنی وجود نخواهد داشت و این بحث از روی میز حذف خواهد شد.
اما بحث دو دولت نیز سالهاست که روی میز مذاکرات باقی مانده است. در واقع من معتقدم در صورت تغییر در کاخ سفید چیز زیادی برای فلسطینی ها تغییر نمی کند.
نکته مهم اینکه ترامپ یک اولویت فوری در چهار سال گذشته برای رسیدن به دور دوم ریاست جمهوری داشت، از طرفی اسرائیل با فشارهایی از داخل مواجه بود که موجب شکل گیری پیوندی قوی میان نتانیاهو و ترامپ شد و این دو با هم اقداماتی را انجام دادند.
پشت همه فشارهای آمریکا که روی ایران وارد آمد، این بود که رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی به طور جدی از ترامپ درخواست جنگ علیه ایران را داشتند. آنها با طرح مساله حمله به آرامکو ، سرنگونی پهپاد آمریکایی و یا حمله ایران به عین الاسد در پی جنگ علیه ایران بودند اما با توجه به قدرت ایران، ترامپ از این اقدام صرفنظر کرد.
اما فشارها در زمینه لزوم آغاز جنگ علیه ایران باعث ارائه امتیازات بسیار سنگینی از سوی ترامپ به صهیونیستها و نتانیاهو شد. معامله قرن، الحاق کرانه باختری و عادی سازی روابط… همه این ها در راستای امتیاز دادن به نتانیاهو بود. این دستاوردها با توجه به چسبندگی بیش از حدی که نتانیاهو با ترامپ داشت، بدست آمد.
اسرائیلی ها افکار عمومی آمریکا را کنترل می کنند و سعی می کنند که انتقادی از اسرائیل در داخل آمریکا نباشد.
در واقع آمریکایی ها از استفاده افراطی نتانیاهو از ترامپ در منطقه نارضایتی دارند و این مساله باعث ایجاد شکاف هایی درون آمریکا شده است. در شرایط کنونی موضوع اسرائیل به مساله ای برای درگیری داخلی احزاب آمریکایی تبدیل شده و آنها رویکردهای متفاوتی در این باره دارند.البته ممکن است که این مسائل را مطرح نکنند اما وجود آن را کتمان نمی کند. اگر ایران بتواند خوب بر روی این مسائل برنامه ریزی کند ، می تواند بازی را در منطقه تغییر دهد. حتی اگر یک مقدار موضع اسرائیل در داخل آمریکا تضعیف شود تا بایدن بتواند تصمیمات مستقل تری از سوی آمریکا اتخاذ کند امر خوبی خواهد بود.
دولت پنهان در ایالات متحده آمریکا (Deep State) شاید حتی به این مساله هم برسند که دیگر به نفع آمریکا نیست که منافع خودش را فدای اسرائیل کند و این مساله ای جدی است که مطرح شده و در حال پیگیری است؛ به اعتقاد من این تحولات در تغییر نگاه آمریکایی ها در قبال اسرائیل در داخل آمریکا یک مساله بسیار مهم و اساسی است.
به اعتقاد من ایران هرگز از منطقه نخورده است، بلکه همواره از داخل آمریکا و حوزه اروپا ضربه خورده ایم. آنها تصمیماتی را علیه ایران اتخاذ کرده اند و این مسائل به ضرر ما تمام شده است. تغییر رویکرد در داخل آمریکا می تواند به ایران در تحمیل رویکردش کمک کند.
من معتقدم در مساله جنگ نرم 40 سال غفلت شده است و باید در این باره فعالیت شود. جریانهای متعددی را در داخل آمریکا و اروپا ایجاد شده که حامی نگاه و اهداف ایران هستند، باید از این فرصت ها و ظرفیت ها استفاده شود .
بحث تغییرات اخیر در وزارت دفاع آمریکا از سوی ترامپ و موضوع اقدام نظامی احتمالی علیه ممکن است مانور باشد ولی باید یک آمادگی هایی را برای این مساله ایجاد کرد. شاید فشارهایی شدید از سوی افراط گرایان اسرائیلی روی ترامپ باشد که وی جنگ علیه ایران را آغاز کند.
به اعتقاد من این اقدامات بیانگر شکست آنها و موفقیت ما در منطقه است. همانطور که سید حسن نصرالله پیش بینی کرده بود ترامپ شکست می خورد و بدون هیچ اقدامی از سوی ما آزادی قدس در دسترس قرار می گیرد. اینها ضربه سختی به آمریکا و تندروی های اسرائیل در منطقه بود.
با اعلام نتایج انتخابات در آمریکا، موضع صهیونیست های مسیحی که حمایت های ویژه ای از ترامپ داشتند فرو می ریزد و در هر صورت اتفاقات مهمی افتاده است که بخش اعظم آن به این مساله مرتبط است که ما چه سیاست هایی در مقابل آن اتخاذ می کنیم و با توجه به تحولات داخل آمریکا باید یک برنامه ریزی مناسب و خوب داشته باشیم و از این اتفاقات استفاده کنیم.
به اعتقاد من آن جایی که آنها ضربه پذیر هستند در داخل آمریکاست. هم اکنون فرصت برای ما هست و نگاه منفی به نقش اسرائیل روشن تر از قبل شده است. باید از ظرفیت های جریان مستقل وطن پرست داخل آمریکا استفاده شده و این مساله بیش از پیش تبیین شود که اقدامات اسرائیل به ضرر آمریکاست. البته هم اکنون این نگاه درون آمریکا ایجاد شده که اسرائیل را به عنوان یک دردسر استراتژیک می نگرند اما باید روی این مساله سرمایه گذاری شود.
در ادامه این نشست «مهدی شکیبایی» تاکید کرد: در صورتی که حتی دموکراتها قدرت را در آمریکا بدست گیرند، به طور کلی سیاست های اصلی آنها در مورد منطقه و فلسطین تغییری نمی کند. سیاست اصلی آمریکا بر دو رکن استوار است: نخست ممانعت از افزایش نفوذ کشورهای مخالف آمریکا و رکن دوم حمایت همه جانبه از رژیم صهونیستی است. براساس این دو رکن در دهه های اخیر نوعی تقسیم کار بین جمهوریخواهان و دموکراتها صورت گرفته است. به این معنا که هرگاه احساس شود جریان رقیب آمریکا یا همان محور مقاومت در حال موفقیت در منطقه است، جمهوریخواهان وارد میدان شده و رژیم صهیونیستی را غرق در تسلیحات پیشرفته جنگی می کنند. در سوی مقابل دموکراتها اگر ببینند محور مقاومت در وضعیت پیشروی میدانی و افزایش ضریب نفوذ خود است، وارد میدان شده و حمایت های دیپلماتیک از رژیم صهیونیستی را تشدید می کنند تا مانع از افزایش نفوذ رقبای رژیم صهیونیستی در منطقه شوند.
من معتقدم نوع نگاه آمریکا از جمهوریخواه گرفته تا دموکرات یک نوع نگاه تقسیم کار است. در واقع تاکتیک آنها متفاوت است اما راهبرد اصلی که در خصوص اسرائیل دنبال می کنند، یکی است. مفروض این است که بایدن پیروز شده و با توجه به اقدامات ترامپ که بیشتر در مسائل نظامی و امنیتی در حمایت از اسرائیل بوده، دموکراتها در چهار سال پیش رو در فاز دیپلماتیک قویتر از اسرائیل حمایت خواهند کرد.
این نگاه که با تغییر دولت آمریکا رفتار آنها در قبال اسرائیل تغییر می کند، رخ نخواهد داد چون سیاست اصلی آنها حمایت از اسرائیل است ولی در تاکتیک ها با هم متفاوت هستند.
در دوران دموکرات ها که محور مقاومت موفقیت های متعددی داشت بحث برجام مطرح شد که به نحوی کندکننده روند نفوذ محور مقاومت در منطقه بود. اما جمهوریخواهان طرح معامله قرن را مطرح کردند که تلاش کرد به نحوی اسرائیل را از خطرات محور مقاومت بیمه کنند. زمانی هم که ترامپ آمد برجام را ساقط کرد و طرح خودش را در زمینه تحریم ها و فشار حداکثری مطرح کرد تا مانع نفوذ محور مقاومت به سوی مرزهای اسرائیل شود.
بدون شک بایدن همین راه را می رود، بایدن طرح معامله قرن را کنار می زند اما این به معنای توقف حمایت از اسرائیل نیست بلکه آنها تاکتیک و طرح جدیدی را در دستور کار خود قرار خواهند داد.
مانیفست 80 صفحه ای دموکراتها که برنامه کاری آنهاست اخیرا در جریان تبلیغات انتخاباتی آمریکا منتشر شده بود. در بخشی که مربوط به فلسطین و رژیم صهیونیستی و راهبردهای آمریکا در منطقه است، بندهای مختلف این سند نشان می دهد که بایدن در صورت رئیس جمهور شدن معامله قرن را کنار می گذارد.
اولین بند آن درباره حضور نظامی آمریکا در منطقه است و نشان می دهد که با توجه به هزینه های گزاف آمریکا در منطقه، دموکراتها می خواهند هزینه های خود را بکاهند و از منطقه بروند اما می گویند که ما منافع پایدار خود را که همان اسرائیل است کنار نمی گذاریم.
نکته دیگر که به طور مستقیم در این سند طرح معامله قرن را هف قرار می دهد، حمایت از راه حل دولتی در موضوع فلسطین است. این بند نشان داده می دهد که اگر دموکرات ها بر سر قدرت بیایند معامله قرن لغو می شود اما این به معنای توقف حمایت از اسرائیل نیست.
در بند دیگری از این سند با طرح الحاق اراضی فلسطینی و استمرار شهرک سازی ها مخالف هستیم.
نکته بعدی درباره قدس است که تاکید می شود باید پایتخت اسرائیل باشد و باید متعلق به اسرائیل باشد اما در نهایت یک موضع دو پهلو مطرح می کند که نزدیک به موضع دموکراتهاست.
نکته بعدی درباره برقراری مجدد روابط با فلسطینی ها است که دموکرات ها می گویند ما این روابط را مجددا برقرار خواهیم کرد.
نکته بعدی این است که با هرگونه حرکت برای مشروعیت زدایی از اسرائیل از جمله جنبش تحریم و بایکوت اسرائیل با قدرت برخورد خواهد کرد اما در عین حال می گویند که حق آزادی بیان را برای آمریکایی محترم می شماریم.
این موضوع نشان می دهد که دموکراتها همان کار جمهوریخواهان را انجام می دهند اما جمهورخواهان با ناو و سیستم های جنگی پیشرفته کار خود را انجام می دهند اما دموکراتها این کار را با روابط قوی دیپلماتیک که از آن بهره مند هستند انجام می دهند. اینکه برخی می گویند رویکردهای دولت آمریکا تغییر خواهد کرد درست نیست.
اما هم اکنون در داخل آمریکایی اجماع بر این است که باید طرح دو دولتی اجرا شود و آنها با این طرح بهتر می توانند که امنیت اسرائیل را فراهم کنند.
با آمدن بایدن همان سیاست کلی ممانعت از نفوذ محور مقاومت که رقیب اسرائیل محسوب می شود، دنبال خواهد شد. بایدن طرح دو دولتی را احیا خواهد کرد و در کنار آن از عادی سازی روابط حمایت می کند ما نه با حربه زور و تطمیع که ترامپ داشت. وی این روند را از طریق دیپلماسی و سازمانها و نهادهایی نظیر اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی انجام و عادی سازی را پیش خواهند برد.
نوع رفتار آمریکای دموکرات با کشورهای دیگر خاورمیانه از جمله ترکیه، مصر، بحرین ، قطر و ایران تابع همین رفتار با اسرائیل هستند. دموکراتها در دوران اوباما با حفظ همین حمایت از اسرائیل دوست داشتند که نتانیاهو در چارچوب اقدمات اوباما حرکت کند اما این رخ نداد و میان نتانیاهو و اوباما تنش وجود داشت. در این دوره اگر نتانیاهو در راس کار بماند با سیاستهای دموکراتها به مشکل خواهد خورد، پیش بینی می شود با آمدن بایدن نتانیاهو سقوط کرده و جریان چپ در اسرائیل تقویت خواهد شد چون همخوانی بیشتری با دموکراتها دارند.