ویولنزنی روی بام: سنتها نجات بخشند
«ویولنزنی روی بام» نام فیلمی موزیکال است به کارگردانی نورمن فردریک جویسن، محصول۱۹۷۱. این فیلم براساس نمایشی با همین نام و اقتباسی از داستان «تویه و دخترانش» نوشته شولم علیخم نویسنده یهودی است. داستان فیلم «ویولنزنی روی بام» درباره پیرمرد شیرفروش فقیری، به نام «تویه» (با بازی خیم توپول بازیگر یهودیالاصل اسرائیلی) است. این پیرمرد که یهودی بسیار معتقدی است، به همراه همسر و پنج دخترش در دهکدهای به نام اناتوکا واقع در اوکراین که آن زمان جزء از روسیه و تحت حکومت تزار بود، زندگی میکند.
تویه شیرفروش، به عنوان مردی که به خانواده و سنتها مقید است، تصمیم میگیرد به کمک یِنته، پیرزن دلال ازدواج برای پنج دخترش شوهرانی مناسب پیدا کند اما هر سه دخترش ازدواج را از راههای قدیمی نمیپسندند و خودشان شوهرانشان را پیدا میکنند. دختر اول زایتسل، بهرغم اینکه قول ازدواجش را به قصاب پولدار داده بودند با یک جوان یهودی که خیاطی فقیر است، ازدواج میکند. دختر دوم هودل با پرچیک دانشجوی یهودی که به عنوان معلم سرخانه با او آشنا شده است، پیوند ازدواج میبندد. تویه در جشن عروسی زایتسل با وجود اینکه ادعا میکند برای سنتها ارزش خاصی قائل است اما اجازه میدهد برای نخستین بار مردان و زنان با هم برقصند و سنت دیگری را میشکند. در همین وقت قزاقها به تحریک حکومت تزاری به خانه یهودیها حمله میکنند و جشن عروسی را به هم میزنند. پرچیک داماد دوم تویه را به جرم شرکت در تظاهرات انقلابی به سیبری تبعید میکنند و هودل هم به دنبال او میرود. ولی در این بین چاوا، دختر سوم خانواده بدون آنکه حتی از پدرش تویه اجازه بگیرد با پسری مسیحی ازدواج میکند. تویه وقتی نوبت به ازدواج این دخترش میرسد دیگر تاب نمیآورد و از اعضای خانواده میخواهد که چاوا را فراموش کنند؛ چراکه نهایت سنتشکنی را انجام داده است! سرانجام یهودیها را از اناتوکا بیرون کرده و آنان هر کدام به مکانی در جهان کوچ میکنند. فیلم با صحبتهای تویه شروع میشود در مورد اینکه در آن زمان زندگی آنها (یهودیان) مثل یک ویولن زن، روی بام است، چون درست است که آهنگی بسیار زیبا را مینوازند ولی هر آن، احتمال افتادن و شکستن گردنشان هم هست! البته تویه تنها راه سقوط نکردن از روی بام را عمل به «سنتهای» یهودی میداند.
فیلم «ویولنزنی روی بام» در واقع شرح زندگی و عادات و رسوم یهودیان در قالبی موزیکال است که سعی دارد به مردم نشان بدهد یهودیان مردمی هماهنگ، ساده و مهمتر از همه به شدت طالب صلح هستند. در این فیلم شخصیتپردازیها با مخلوطی از طنز آمیخته شده و به خاطر همین اغراق در نشان دادن برخی خصوصیات مثبت آنها به خاطر ژانر طنز فیلم، منطقی به نظر میرسد. البته نویسنده با هوشمندی تمام سعی کرده است برخی خصوصیات قوم یهود را که در دنیا با آن شناخته میشوند، مانند اتحاد در عین اختلاف و حسابگربودن و مادیگرایی را، در موقعیتهای مختلف و دیالوگهایی که بین شخصیتها رد و بدل میشود، نشان دهد که خب البته موفق هم بوده است.
در فیلم «ویولنزنی روی بام» سنت یهود امر بسیار مهمی است که بارها و بارها توسط شخصیت اصلی تویه و در اکثر آهنگها تکرار میشود. تویه به عنوان مردی که به سنتها وفادار است به خاطر صلاح دخترانش و مهمتر از همه ادامه نسلش اجازه میدهد چارچوبهای این سنت کمی برای ازدواج دخترانش با جوانان یهودی جابهجا شود ولی همین تویه وقتی نوبت به دختر سومش میرسد که با جوانی مسیحی ازدواج میکند به هیچوجه با این موضوع کنار نمیآید و این ازدواج را نامبارک و خلاف سنتها میداند.
ازدواج در فیلم «ویولنزنی روی بام»، به نوعی نقطهعطف به حساب میآید و کسانی که بانی این ازدواجها هستند در راه سنتها قدم برمیدارند و در راه ادامه نسل یهود تلاش میکنند. این شخصیتها میتوانند گاه به شکل ینته، پیرزن دلال ازدواج باشند که به صورت سنتی اقدام میکند و گاه مانند تویه باشند که کمی مدرنتر همان روش را دنبال میکند.
درواقع شاید مهمترین قسمت این فیلم همین تلاش برای ازدواج باشد. تویه در این فیلم صاحب پنج دختر است که سه نفر از آنها در زمان ازدواج خود هستند. طبق تفکرات یهود، نسل از مادر به فرزند منتقل میشود. به خاطر همین هم تویه در تلاش است تمام فرزندان خود را که از قضا همگی دختر هستند، به خانه بخت بفرستد و هرگز شکایت جدی به خاطر دختر بودن این فرزندان ندارد و آنها را ادامهدهنده نسل خود میداند.
در نهایت پایانبندی فیلم درست زمانی که دولت روسیه دستور رفتن قوم یهود را از این کشور میدهد، حرف اصلیاش را میزند. در قسمتهای پایانی هر شخصیتی به همراه خانوادهاش قرار است به مکانی برود و ینته به عنوان نمادی از سنتهای قدیمی یهود، اورشلیم و به قول خودش سرزمینهای مقدس که همیشه آرزوی اقامت در آن را داشته است، انتخاب میکند و تویه هم به عنوان نماینده سنت مدرن یهود، آمریکا را انتخاب میکند و آینده خود و خانوادهاش را در این کشور میبیند و فیلم با صحنهای که ویولن زن روی بام به دنبال تویه بهراه افتاده است و همچنان مینوازد تمام میشود؛ گویی قرار است آوای این ویولن یهودی در جایی دیگر و بر بامی دیگر ادامه پیدا کند.
عنوان موزیکال فیلم «ویولنزنی روی بام» برگرفته از یک تابلوی نقاشی اثر مارک شاگال یکی از نقاشان سوررئال است که زندگی یهودیان اروپایشرقی را توصیف میکند. این فیلم در زمان خودش توانست جوایزی را از آکادمی اسکار و گلدن گلاب دریافت کند و با تبلیغات فراوان، در گیشه هم نسبتا موفق بود.