كریدور استراتژیك «خرمشهر- بصره- لاذقیه» راهبردی برای مقابله با فشار های آمریكا

ایالات متحده آمریکا همواره در جهت پیشبرد سیاست های خاورمیانه ای خود سعی می کند کشورها و جریانات ناهمسو با خود را از طرق مختلف به ویژه از طریق فشار و تحریم های اقتصادی مجازات کند. در این راستا کشورهایی مانند ایران، سوریه و لبنان در خاورمیانه و کشورهای دیگری مانند چین، روسیه، ونزوئلا و… در سایر نقاط جهان را مورد فشار سیاسی و تحریم های گسترده اقتصادی خود قرار داده است.
از این رو می بینیم ایران را با سیاست فشار حداکثری، سوریه را با تحریم «اقدام قیصر» و لبنان را با تحریم های سنگین ارزی مورد ترور اقتصادی قرار می دهد. همچنین اهمیت این موضوع زمانی دو چندان می شود که این کشورها از حلقه های حیاتی محور مقاومت محسوب می شوند. از این منظر اعضای محور مقاومت باید با استفاده حداکثری از پتانسیل ها و ظرفیت های سیاسی، اقتصادی و امنیتی اولا خود را در قبال قدرت های سلطه طلب مانند ایالات متحده آمریکا و اسرائیل حفظ کنند و ثانیا همگرایی خود را هر چه بیشتر در شاخص های قدرت ساز افزایش داده و همواره به تولید و انباشت قدرت دست بزنند.
در این راستا کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان با توجه به منافع مشترک سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، و وجود فشار بلوک «عبری- عربی- غربی» می توانند روند همگرایی خود را هر چه بیشتر تقویت کنند و از این طریق ضریب آسیب پذیری خود را کاهش دهند.
در واقع امروزه با توجه به اهمیت اقتصاد در هندسه جهانی قدرت می توان گفت بعد از پایان جنگ سرد اولین مولفه در تولید قدرت از شاخص نظامی به شاخص اقتصادی تغییر کردو امروزه اولین و یا مهمترین عنصر قدرت ساز کشورها شاخص قدرت اقتصادی است. از این رو کشورهای که استقلال سیاسی خود را در نظام بین الملل آنارشیستی موجود جستجو می کنند باید به این اصل مهم بیش از پیش توجه کنند.
در حقیقت افزایش قدرت اقتصادی قائل به افزایش تولید و تجارت خارجی است، که در امر تجارت خارجی موضوع ترانزیت جایگاه بسیار مهمی در رقابت پذیری و به صرفه بودن یا نبودن صادرات در میان کشورها دارد. همچنین در بحث ترانزیت، استفاده از خطوط ریلی به دلیل ایمنی بالا، هزینه پایین، سرعت مناسب و جابجای حجم بالایی از کالاها، یکی از مهمترین و بهترین راه های ترانزیتی است. از این رو ایران عراق و سوریه به دلیل منافع مشترک و اشتراکات فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی می توانند همکاری های خود را به ویژه در حوزه ی اقتصادی هر چه بیشتر افزایش دهند.
اما ایران، عراق و سوریه در بحث تجارت خارجی دو مشکل اساسی دارند یکی بحث مبادلات بانکی و دیگری ترانزیت کالا است. در جهت سهولت در امر ترانزیت این کشورها می توانند با استفاده از دو مسیر ترانزیت ریلی یعنی محور غرب، کریدور «خسروی- خانقین- لاذقیه» و محور جنوب غربی، کریدور استراتژیک «خرمشهر- بصره –لاذقیه» روابط اقتصادی خود را هرچه بیشتر توسعه دهند.
هرچند که به نظر می رسد کریدور جنوب غربی زودتر از کریدور غرب آماده می شود، اما روند ساخت و تکمیل هر دو کرویدور باید هرچه سریعتر انجام شود، زیرا هر دو اینها در آینده نزدیک مورد نیاز خواهند بود. لذا با تکمیل خط ریلی «خرمشهر – بصره- لاذقیه» در وقع این کریدور این قابلیت را دارد که هزینه صادرات ایران به سوریه را تا سه برابر کاهش دهد و دسترسی ایران به دریای مدیترانه را تسهیل نموده و بندر امام خمینی در خلیج فارس را به بندر لاذقیه در دریای مدیترانه متصل کند.
البته کریدور محور غرب یعنی خط ریلی «خسروی- خانقین- لاذقیه» به دلیل کمبود اعتبارات با مشکل و سرعت بسیار کندی در سال های اخیر مواجه بوده است. اما خط ریلی «خرمشهر – بصره – لاذقیه» با توجه به یورش داعش در سال 2014 که دچار وقفه شد، به نظر می رسد در زمان کمتری نسبت به کریدور غرب قابلیت بهره برداری را داشته باشد.
از این رو با توجه به اینکه سوریه و عراق بازارهای خوبی برای ایران بوده و کالاهای ایرانی پتانسیل رقابت با کالاهای خارجی در این کشورها را دارند، با کاهش هر چه بیشتر هزینه ی ترانزیت می توان قدرت رقابت پذیری کالاهای ایرانی در مقایسه با سایر رقبا در این کشورها را افزایش داد.
بنابراین باتوجه به اینکه سوریه و عراق از اعضای محور مقاومت و دو متحد راهبردی ایران محسوب می شوند باید همگرایی بین این کشورها در ابعاد مختلف به ویژه از طریق پیوند اقتصادی هرچه بیشتر افزایش یابد. این دو کشور با داشتن بازار مصرفی بزرگ (به دلیل وجود خسارت ها و خرابی های ناشی از اقدامات گروه های تروریستی- تکفیری کارشناسان بازاری حدودا 500 میلیارد دلاری را تخمین می زنند) می تواند بخش زیادی از ظرفیت های داخلی ایران را در شرایط تحریم های گسترده و فشار های اقتصادی آمریکا فعال کرده و به تقویت چرخه ی اکونومیکی کشور کمک کند.
لذا کریدور ترانزیتی «خرمشهر- بصره -لاذقیه» می تواند هزینه جابجایی کالاهای ایران، عراق، سوریه و حتی با یک انشعاب ریلی، لبنان را تا حد قابل توجهی کاهش داده و سرعت دستیابی به بازارهای یکدیگر را تسریع کند. همچنین تجارت خارجی و میزان صادرات و واردات و همگرایی اقتصادی را بین این چهار کشور هرچه بیشتر افزایش دهد و این کشورها را در رفع نیازهای همدیگر کمک کرده و از نظر اقتصادی آنها را بیش از قبل به هم پیوند بزند.
در واقع با راه اندازی کریدور «خسروی- خانقین- لاذقیه» و کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»، علاوه بر افزایش تولید، صادرات اقتصادی و رونق تجارت خارجی، موجب هدایت سرمایه گذاری داخلی و خارجی به دو استان مرزی کرمانشاه و خوزستان، این دو بخش کم تر توسعه یافته کشور شده و بخش غرب و جنوب غربی را هرچه بیشتر از نظر اقتصادی تقویت و پتانسیل های آن را فعال می کند.
اما از منظری دیگر با توجه به اینکه ایران برای صادرات به سوریه و لبنان اگر بخواهد از مسیر دریایی استفاده کند باید از باب المندب، دریای سرخ، کانال سوئز و دریای مدیترانه عبور کند تا به این دو کشور برسد، در واقع این موضوع هزینه دستیابی ایران به بازارهای سوریه و لبنان را بسیار افزایش داده و با کاهش سرعت انتقال کالا از مبدا به مقصد؛ قدرت رقابت پذیری ایران را کاهش می دهد.
بنابراین این کریدور علاوه بر عراق، سوریه و لبنان دستیابی ایران به بازارهای اروپا، شمال آفریقا و کشورهای دیگر منطقه مانند اردن را تسهیل می بخشد و علاوه بر گسترش نفوذ امنیتی خود در عراق، سوریه و لبنان، نفوذ اقتصادی خود را در این سه کشور که از بازوهای محور مقاومت محسوب می شوند افزایش می دهد، که این امر می تواند از نفوذ جدی اقتصادی رقبایی مانند آمریکا و ترکیه در این کشورها بکاهد.
همچنین با تقویت بنیه ی اقتصادی محور مقاومت، آمریکا، اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای غربی و عربی که به دنبال ساقط کردن حکومت سوریه با تغییر استراتژی از جنگ داخلی با استفاده از جریانات تروریستی به استراتژی جنگ اقتصادی هستند را ناکام گذارد. یعنی عملا با تقویت قدرت اقتصادی محور مقاومت از نارضایتی های اقتصادی مردم در این کشورها کاسته شده و ایران می تواند از طریق نفوذ اقتصادی خود در عراق، لبنان و سوریه نفوذ خود در جهان عرب را گسترش داده و با حضور خود در کنار سرزمین های اشغالی، ایالات متحده و اسرائیل را تحت فشار قرار دهد و تحرکات ضد امنیتی آن ها را دفع کند.
یکی از ضروریات دیگر حضور اقتصادی ایران در عراق، سوریه و لبنان به این دلیل است که ایالات متحده آمریکا می خواهد مشکل اقتصادی عراق و سوریه را به دلیل همکاری این دو کشور با ایران جلوه دهد و در لبنان نیز سعی دارد مسئولیت مشکلات اقتصادی این کشور را متوجه رویکرد ضد استکباری حزب الله کند.
لذا در اینجا ایران با توجه به پتانسیل ها و ظرفیت های اقتصادی خود می تواند اولا با افزایش صادرات، قدرت اقتصادی خود را هرچه بیشتر تقویت کند، ثانیا با افزایش صادرات خود به این کشورها نیازهای آنها را مرتفع سازد، ثالثا با تقویت قدرت اقتصادی دیگر اعضای محور مقاومت، ایالات متحده آمریکا و اسرائیل را در رسیدن به اهداف نامشروعشان ناکام گذارد، یعنی عملا موجب تقویت اقتصادی خود و همپیمانان خود و تضعیف نفوذ آمریکا و اسرائیل در منطقه شود.
از این روست که اهمیت توسعه ی زیرساخت های اقتصادی در بین محور مقاومت به ویژه زیرساخت های ترانزیتی، از جمله کریدور استراتژیک «خرمشهر- بصره -لاذقیه» اهمیت خود را برای تقویت محور مقاومت بیش از پیش نشان می دهد.
بنابراین این کریدور میتواند پیوند راهبردی محور مقاومت را مستحکم تر از قبل کرده و با توسعه ی صنعتی و اقتصادی اعضای محور مقاومت فشارهای اقتصادی آمریکا را کاهش داده و دست محور مقاومت را در دنبال کردن اهداف منطقهای خود تقویت کند. یعنی با فشار هر چه بیشتر بر اسرائیل سیاست راهبردی خود از جمله آزادی فلسطین و قدس شریف و اخراج آمریکا از منطقه را دنبال کرده و اینکه نقش و وزن استراتژیک اعضای محور مقاومت در نظم بین المللی آینده را افزایش دهد.
اما از منظری دیگر به دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی ایران، راه اندازی کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»، ایران را به عنوان یک مسیر ترانزیتی با دسترسی های گوناگون و متنوع برای سایر کشورها جذاب تر می کند، به ویژه این که چین علاقه مندی خود را جهت اتصال به این کریدور اعلام کرده است. در واقع با اتصال کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» به کریدور استراتژیک «راه ابریشم جدید» (طرح یک کمربند – یک راه)، عملاً بندر شانگهای در آبهای دریای چین شرقی و اقیانوس آرام با محوریت ترانزیتی ایران، به بندر لاذقیه در دریای مدیترانه متصل می شود.
در واقع راه ابریشم کریدوری است که می تواند چین را از طریق ایران به اروپا برساند اما میبینیم که برخی از قدرت ها مانند آمریکا، اسرائیل، ترکیه و آذربایجان نمی خواهند که این اتفاق رخ دهد و همواره تلاش بسیار کرده اند که این کریدور از ایران عبور نکند و به دنبال مسیر جایگزینی برای عدم عبور این کریدور از ایران بوده اند.
لکن سعی داشته اند با استفاده از خط ریلی لاجورد در افغانستان و خط ریلی چین– قزاقستان- آذربایجان- گرجستان – ترکیه، با هدف رسیدن به اروپا، عملاً ایران را از کریدور راه ابریشم جدید حذف کنند. از این رو ایران باید با جذابیت ها و افزایش مسیرهای ترانزیتی خود، دیگر کشورها را ترغیب کند تا ایران را به عنوان مسیر ترانزیتی برگزینند. لذا ایجاد کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه» یکی از مهمترین جذابیت هایی است که قدرت هایی مانند چین و دیگر کشورها را متقاعد میکند برای دستیابی به دریای مدیترانه و بخشی از جهان عرب علی رغم فشارهای آمریکا، حجم زیادی از تجارت خارجی خود را از طریق ایران ترانزیت کنند، این موضوع می تواند سیاست نگاه به شرق و روابط راهبردی ایران و چین را نیز تقویت کند.
همچنین موضوع عدم عبور کریدور «شمال – جنوب» از ایران همواره به شکلی کاملا جدی مورد نظر آمریکا و ترکیه بوده است، در صورتی که این کریدور هند- ایران- آذربایجان- روسیه را به هم متصل می کند. در واقع این کریدور با استفاده از ژئوپلیتیک ایران، آبهای اقیانوس هند و دریای عمان را به سن پترزبورگ در خلیج فنلاند و دریای بالتیک متصل می کند.
با اتصال این کریدور به کریدور «خرمشهر- بصره- لاذقیه»این آبهای مهم با محوریت ایران به دریای مدیترانه نیز متصل می شود. با این کار ایران عملاً هند و روسیه را در افزایش ثبات و امنیت اعضای محور مقاومت یعنی عراق، سوریه و لبنان بیش از پیش سهیم می کند.
در حقیقت آمریکا و ترکیه می خواهند با دور زدن ایران، هند را از طریق عراق- ترکیه- گرجستان سپس به روسیه مرتبط کنند و عملا ایران را از این مسیر حذف کنند. در واقع ایران می بایست با متصل کردن کریدور «شمال- جنوب» به کریدور های «راه ابریشم جدید» و «خرمشهر- بصره- لاذقیه»، هند و روسیه را نیز متقاعد کند که می توانند به دریای مدیترانه در غرب و بندر شانگهای در شرق، از طریق ژئوپلتیک ایران به راحتی دست یابند.