جنگ غزه، انفعال جوامع عربی و سنی و ضرورت توجه به اسلام سیاسی
احمدرضا روح الله زاد مدیر مرکز اسناد و مطالعات راهبردی جمعیت دفاع از ملت فلسطین
دوازدهمین ماه جنگ در غزه در شرایطی به پایان خود نزدیک می شود که اسرائیل نه تنها به هیچ یک از اهداف خود (یعنی خلع سلاح غزه، نابودی مقاومت، اخراج فلسطینیان) دست نیافته است بلکه با حجم جنایاتی که در غزه رقم زده است، افکارعمومی غرب را علیه خود بسیج کرده است.
غرب که همواره به عنوان عقبه حمایتی اسرائیل مطرح بوده است در حال پوست اندازی است و نوعی بیداری با محوریت عدالت برای فلسطین و غزه شکل گرفته است و به نوعی حمایت از فلسطین و مخالفت با اسرائیل در غرب امروز شاخصه روشنفکری است، اما برعکس در جهان اسلام خصوصا در میان اهل سنت که همواره به عنوان عقبه حمایتی فلسطین مطرح بوده اند، شاهد یک انفعال شدید در سطح افکار عمومی و خیانت به آرمان فلسطین از سوی رژیم های عربی و ترکی هستیم. در حالی که غزه همچنان در محاصره کشنده قرار دارد این رژیم ها نیازهای غذایی، بهداشتی، دارویی، انرژی، تسلیحاتی و … رژیم صهیونیستی را از طریق گشودن دالان های زمینی و دریایی، تامین می کنند که خود به تاب آوری جامعه صهیونیستی در این جنگ کمک کرده است. اقداماتی که با سکوت عمیق افکارعمومی این کشورها نیز همراه شده است.
این درحالی است که یک محور با وجه غالب شیعی، به رهبری ایران برای حمایت از فلسطین و غزه قامت راست کرده است و به گفته سید حسن نصرالله از روز دوم جنگ یعنی 8 اکتبر در دفاع از فلسطین وارد میدان شده و موفق شده است که ضمن خلق ناامنی در بخش شمالی اراضی اشغالی و تحمیل حدود 250 هزار آواره به این رژیم، حدود یک سوم ارتش صهیونیستی را نیز در بخش شمالی زمینگیر کند.
دولت نجات ملی یمن نیز علی رغم قریب یک دهه جنگ با یک ائتلاف بین المللی عربی، غربی و عبری، با درک درست حوادث منطقه و ضرورت دفع تهدیدات آینده، وارد میدان درگیری با اسرائیل شده است و توانسته است اراده خود را در کنترل دریای سرخ و تنگه باب المندب و فراتر از آن، بر همه بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای حامی و همراه اسرائیل تحمیل کند.
حشد الشعبی عراق نیز که در جنگ با تروریست های تکفیری و ارتش تروریستی امریکا قرار دارد، بر ضرورت ورود به عرصه حمایت از فلسطین با حملات متعدد پهپادی و موشکی به عمق اراضی اشغالی ، تاکید کرده است.
محور سوریه که در واقع از ارکان مهم محور مقاومت محسوب می شود، نیز در سطوح پشتیبانی و نیز درگیری با دشمن صهیونیستی فعال است. این درحالی است که از سال 2011 با یک جنگ جهانی غربی، عربی و عبری روبرو است.
جمهوری اسلامی ایران که به اعتراف دوست و دشمن رکن اصلی محور مقاومت محسوب می شود، علی رغم همه چالش هایی که با آن روبرو است در موضوع حمایت از فلسطین و محور مقاومت ثابت قدم بوده است و عملیات وعده صادق در واکنش به حمله به کنسولگری ایران نشان از اراده قوی ایران و اقتدار آن در صیانت از منافع و امنیت ملی و امتی دارد.
محور اصلی جبهه مقاومت از ایران، عراق، یمن،لبنان و سوریه شعییان هستند و در واقع این شیعه است که در مقام از حمایت از فلسطین تمام قد وارد میدان شده است و در این راه شهدای بزرگ بسیاری را نیز تقدیم کرده است.
سوال: چرا جوامع سنی علی رغم کثرت جمعیتی وثروت و دیگر ظرفیت ها، نسبت به آرمان فلسطین و جنایاتی که در غزه رقم می خورد منفعل است؟
در این ارتباط به چند نکته اشاره می شود:
1- رسانه های جوامع اهل سنت توجیه گر بسیاری از مسائل و حوادث هستند حقایق را در چارچوب متشابهات مطرح می کنند و این امر تحرک مناسب را از مردم سلب کرده و آنان را نسبت به حوادث جهان اسلام و خصوصا فلسطین منفعل می سازد.
2- روحانیت فاسد و درباری از دیگر عوامل انفعال جوامع اهل سنت هستند که حکم شرعی را نسبت به حوادث، اعم از فلسطین و غیره، در چارچوب اراده رژیم های حاکم صادر می کنند نه بر اساس آموزه اصیل اسلام.
3- ناآگاهی و جهل مردم نسبت به حوادث و تکلیفی که می توانند و باید در ارتباط با مسائل ومشکلات جهان اسلام انجام دهند.
4- غلبه اسلام مذهبی بر اسلام سیاسی در جوامع اهل سنت یکی از علل انفعال دردناک در میان اهل سنت است.
5- تغییر سبک زندگی اسلامی به سبک زندگی غربی و ترویج سرگرمی هایی چون سینما، ورزش های قهرمانی و غیره
6- سیطره ساختار اطلاعاتی و امنیتی بر زندگی مردم و سلب گسترده آزادی ها و فعالیت های سیاسی و تحمیل حکومت اقتدار گرا بر مردم
به نظر می رسد این عوامل موجب شده نوعی احساس بی مسئولیتی در میان اهل سنت فراگیر شد تا جائیکه بارها شاهدیم که مردم این کشور با شعارهای خود که پر شور و حرارت هم مطرح می شود، خواستار واکنش ایران و یا حزب الله لبنان به جنایات اسرائیل در غزه و فلسطین می شوند. گویی که خود تکلیف ندارند و اگرهم تظاهراتی برگزار می شود این تظاهرات تا جایی ادامه می یابد که اراده رژیم حاکم طالب آن است و نه بیشتر.
به نظر می رسد جدای از گسترش رسانه های مستقل با هدف مقابله با حماقت فروشی رسانه های دولتی و روحانیون درباری و فاسد، نخبگان دینی و علمی و رسانه ای اهل سنت باید اسلام سیاسی را از سیطره اسلام مذهبی خارج کنند. وقتی اسلام مذهبی اهل سنت بر اساس ریشه فکری مرجئه که در زمان معاویه با حمایت وی مبلغ اصل غلبه به عنوان یک اصل دینی و مصئونیت حاکم غالب از پاسخگویی به انتخاب ها و روش ها و رفتارهای خود در نزد مردم باشد، بر این اساس فرقی بین حاکم عادل و حاکم جائر نباشد، حاکمان جوامع اهل سنت هیچ تهدید وخطری از سوی مردم کشور خود احساس نمی کنند و لذا رسما اولویت آزاد سازی فلسطین جای خود را به اولویت حمایت از اسرائیل می دهد و جامعه منفعل و ساکت است.
البته حجم جنایات در غزه و خون های مظلومین غزه خصوصا کودکان و زنان، تا حدودی در اقبال و رویکرد جوامع اهل سنت به اسلام سیاسی موثر بوده است. اما این امر نیاز دارد تا از سوی موثرین در افکار عمومی عرب و اهل سنت بیشتر مورد توجه و اهتمام قرار گیرد.