مقدمه:
مقام معظم رهبری دیدگاه هایی را در سخنرانی های اخیر خود برای حل بحران فلسطین مطرح کردند. تبیین ابعاد و زوایای رویکرد ایشان به عنوان راهبرد و کلید اساسی حل مسئله فلسطین و قدس است و اگر رهنمودهای ایشان را در کنار هم قرار دهیم، می توان به روشنی نقشه راه و پیروزی را در این بحران مشخص نمود. اعلان سیاست تسلیح کرانه باختری از سوی رهبر معظم انقلاب، در رسانه های داخلی و غربی بازتاب فراوانی داشت؛ تحلیلگران و کارشناسان سیاسی هر یک از دریچه نگاه خود به این موضوع پرداخته و ابعاد آن را بررسی نمودند. در این نوشتار ابتدا درصدد بررسی این دیدگاه ها از جمله بحث تجهیز کرانه باختری به عنوان مکانیسمی عملی برای رفع بحران فلسطین و همچنین ابعاد این مسئله که این راه حل چگونه می تواند اجرایی شود و اهمیت این مسلح کردن تا چه اندازه است، می پردازیم. سپس به مسئله رفراندوم و برگزاری همه پرسی با حضور تمامی فلسطینی ها که به عنوان یک راه حل منطقی و انسانی به شمار می آید پرداخته می شود. در نهایت مسئله تعیین حق سرنوشت و طرح «فلسطین برای همه فلسطینیها» به عنوان مکانیسمی دیگر برای حل این بحران از دیدگاه مقام معظم رهبری مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
- تجهیز کرانه باختری؛ مکانیسمی برای رفع بحران فلسطین:
امروز موضوع مسلح کردن کرانه باختری مطرح شده و در مرکز توجه نیروهای پیشرو قرار گرفته است. تجهیز نوار غزه و کرانهی باختری یک راهبرد تبلیغاتی نیست؛ بلکه یک راهبرد عملی برای نجات مردم فلسطین و حل مسألهی فلسطین است که جهان اسلام باید از همهی ظرفیتهای نظامی و دیپلماتیک خود برای نجات فلسطین بهره ببرد.
رژیم صهیونیستی هدف از حملاتش به نوار غزه را نابود کردن ذخیره راکتی فلسطینیان و تخریب تونل هایی دانسته که مبارزان فلسطینی از آن ها برای نفوذ به سرزمینهای اشغالی استفاده میکنند. از سوی دیگر زمامداران غرب ضمن حمایت بی پرده از صهیونیست ها گفته اند که غیرنظامی شدن منطقه غزه میبایست بخشی از راه حل دراز مدت بحران در این منطقه باشد. در واقع مخرج مشترک اقدام سیاسی غرب و حملات نظامیان صهیونیست خلع سلاح مقاومت در نوار غزه است. از طرف مقابل تجهیز مسلمانان انقلابی فلسطین برای دفاع از موجودیت خود و کشورشان راهبرد اصلی جبهه مقاومت بوده است.
این موضوع از سوی مقام معظم رهبری به عنوان یکی از راهکارهایی که برای حل مسئله فلسطین می توان به آن اشاره کرد، مطرح شده است. حضرت آیت الله خامنه ای در جریان جنگ جاری در غزه تجهیز ملت فلسطین را وظیفه دنیاى اسلام دانستند «می خواهید خلع سلاح شود تا همین مقدار ضربهاى را هم که در مقابل اینهمه جنایت وارد می کند، نتواند وارد کند؛ ما عرض می کنیم بهعکس، همهى دنیا و بخصوص دنیاى اسلام، موظفند هرچه می توانند به تجهیز ملت فلسطین کمک کنند».(۱)
البته رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان نیز با تاکید بر مقاومت قاطع و مسلحانه در برابر رژیم صهیونیستی فرمودند: «این اعتقاد ما است که کرانهى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت [لازم است]. کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر می توانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند. تنها چیزى که ممکن است از محنت فلسطینىها بکاهد، عبارت است از همین که دست قدرت داشته باشند، بتوانند قدرتنمایى بکنند؛ والا با برخورد رام و مطیع و سازشکارانه، هیچ کارى به نفع فلسطینىها انجام نخواهد گرفت و از خشونت این موجود خشن و خبیث و گرگصفت چیزى کاسته نخواهد شد».(۲)
در بررسی موضوع بایستی گفت، رژیم صهیونیستی پس از حمله به فلسطین در جنگ سال ۱۹۴۹ توانست ۷۸ درصد خاک فلسطین را اشغال کند و در جنگ ۶ روزه بقیه کرانه باختری و نوار غزه را اشغال کرد. اما اهمیت این سازو کار مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری زمانی آشکار می شود که نیم نگاهی بر موقعیت استراتژیک این منطقه داشته باشیم. در کرانه باختری سیطره مداوم رژیم صهیونیستی وجود دارد و گروه های مقاومت مانند آنچه در غزه هست شکل نگرفته است. تصاحب خانه ها و مزارع، اخراج از کار، اسیر و زندانی کردن از جانب رژیم صهیونیستی دائماً در این منطقه مشاهده می شود و حتی پلیس فلسطینی تحت امر حکومت خودگردان است و فعالان مخالف رژیم صهیونیستی در کرانه را به نیابت از این رژیم دستگیر و زندانی می کنند.
در یک نظر می توان گفت مسلح شدن مردم این منطقه به یک انتفاضه تبدیل خواهد شد. اما سوالی که مطرح می شود این است که آیا مردم این منطقه خواهان ایجاد نوعی انتفاضه هستند یا خیر؟
در اتفاقات اخیر شاهد انتقال روحیه انتفاضه از غزه به سایر مناطق فلسطینی شامل کرانه باختری، قدس و سایر مناطق هستیم. البته نباید فراموش کرد که انتفاضه مسجد الاقصی از کرانه باختری آغاز شد و پنج سال نیز ادامه یافت. اما آن که این روحیه انتفاضه تا چه اندازه پایدار بماند نیاز به ابزار و لوازم دارد، لوازم پایدار ماندن این روحیه دسترسی به سلاح و تجهیزات است. البته این نکته نباید دور از نظر بماند که، ایده تسلیح کرانه باختری اگرچه ایده بسیار مهمی است اما به چند دلیل مسلح کردن این منطقه بسیار دشوارتر جلوه می کند و تاکنون محقق نشده است. اول آن که این منطقه در کنترل حکومت خودگردان است و این حکومت با آمریکا و رژیم صهیونیستی پیمان امنیتی و اطلاعاتی دارد. دوم این که نیروهای اطلاعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی در آن جا حضور دارند، سوم این که اردن هم مرز کرانه باختری است؛ کشوری که هم پیمان آمریکا و رژیم صهیونیستی است. با توجه به این موارد در بدو امر ممکن است امکان تسلیح کرانه باختری غیرممکن به نظر آید. نکته آن است که همه کسانی که غزه را مسلح کردند اعم از طرف های فلسطینی و غیرفلسطینی می دانند که چگونه باید کرانه باختری را مسلح کنند. شرایط غزه با کرانه باختری تفاوت چندانی ندارد. این منطقه از طرف رژیم صهیونیستی، مصر و دریا محاصره بوده ولی با اراده ای که داشت مسلح گردید. کرانه باختری نیز اگر اراده کند مسلح خواهد شد.
در واقع مفهوم «مسلح کردن کرانه باختری» را از هر جنبه ای در نظر بگیریم، مفهومی استراتژیک است که از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی متناسب با نیاز امروز جامعه فلسطین مطرح شده است و «آگاهی دهنده» و «حمایت کننده» و«بیم دهنده» است. آگاهی دهنده برای کسانی که در داخل و خارج از کشور(خصوصاً کشورهای عربی) نسبت به این مسئله بی تفاوتند و حمایت کننده از مظلومیت مردم فلسطین و بیم دهنده برای رژیم صهیونیستی و حامیان غربی و شرقی آن هستند.(۳)
۱٫۱ تجهیز تسلیحاتی کرانهی باختری و تأثیر آن بر معادلات قدرت در منطقه:
کرانه باختری رود اردن با مساحتی بالغ بر ۵۸۷۹ کیلومتر مربع بین اردن و فلسطین اشغالی واقع است و اکثریت جمعیت آن را فلسطینی ها تشکیل میدهند. جمعیت این منطقه فلسطین بین دو میلیون و هفتصد هزار نفر تا سه میلیون تخمین زده شده است. به جز فلسطینیها حدود ۵۰۰ هزار صهیونیستهای شهرک نشین نیز در این منطقه زندگی میکنند که بر اساس تخمینهای سال ۲۰۰۶ دویست و بیست هزار نفر از آنان در بیتالمقدسشرقی حضور دارند. بیت المقدسشرقی، رام الله، طولکرم، نابلس، الخلیل و جنین مهمترین شهرهای این منطقه است.
اصطلاحی در میان خود رژیم صهیونیستییها وجود دارد که بر اساس آن از کرانهی باختری به عنوان «پهلوی آسیبپذیر رژیم صهیونیستی» یاد میکنند. بسیاری از کارشناسان نظامی بر این باورند که اگر دامنهی جغرافیایی جنگ به کرانهی باختری هم برسد، رژیم صهیونیستی نمیتواند با کرانهی باختری دربیفتد؛ برای اینکه اهمیت کرانهی باختری و تجهیز تسلیحاتی آن درک شود، کافی است به این نکته دقت کنیم که در یک سوی غزه دریا و در سوی دیگر آن مصر قرار دارد و وجود کانالهای دریایی به موضوع انتقال تکنولوژی در این منطقه بسیار کمک کرده است.
اما شرایط جغرافیایی برای کرانهی باختری به مراتب متفاوت است؛ کرانهی باختری به لحاظ جغرافیایی نسبت به قدس شریف سه کیلومتر و نسبت به تل آویو تنها ۱۰ کیلومتر فاصله دارد و کشور اردن نیز در همسایگی آن قرار دارد و بدین ترتیب شاهراهی میان سه منطقهی کرانه باختری، رژیم صهیونیستی و اردن محسوب میشود. با در نظر گرفتن این موضوع و اینکه در جنگ فعلی میان نوار غزه و رژیم صهیونیستی از طریق ابتکار عمل نظامی گروه های مقاومت، دهها کیلومتر تونل حفر شده است، اگر همین تونلها بین کرانهی باختری و رژیم صهیونیستی حفر شود، رژیم صهیونیستی با مشکلات اساسی روبرو خواهد شد. مضاف بر اینکه کرانهی باختری دارای سه میلیون نفر جمعیت است و انتقال مقاومت مسلحانه به کرانهی باختری یعنی رویارویی نهائی با رژیم صهیونیستی و این همان نکتهی مهمی است که در تجهیز مسلحانهی کرانه باختری خود را نشان میدهد.(۴) در انتفاضه مسجدالاقصی بیش از ۱۱۰۰ صهیونیست توسط نیروهای مقاومت در کرانه باختری به قتل رسید و رژیم صهیونیستی با ایجاد دیوار امنیتی از این چالش عبور کرد ولی این دیوار با حفر تونل قابل عبور است و این نشان می دهد که شرایط در مقابل اراده مبارزان مسلمان فلسطین تغییر نکرده است.
۲٫۱ تجهیز تسلیحاتی و مسأله ضرورت کمک به فلسطین:
«امروز مسئلهى غزه، مسئلهى اول دنیاى اسلام است. این [است] که پیغمبر فرمود: مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمین فَلَیسَ بِمُسلِم؛ اهتمام به این امر، در صدر اهتمامات همهى دنیاى اسلام باید قرار بگیرد. آحاد مردم، ملت ها، دولت ها بالخصوص، مسئولان کشورها، مسئولان دولت ها بایستى همه به فکر بیفتند. دو کار باید انجام بگیرد: یک کار کمک به مظلوم است؛ که این کمک به مظلوم به معناى فراهم کردن امکانات حیاتى آن ها است. امروز آن ها به غذا احتیاج دارند، به دارو احتیاج دارند، به بیمارستان احتیاج دارند، به آب احتیاج دارند، به برق احتیاج دارند، به بازسازى منازلشان و شهرشان و مسکنشان احتیاج دارند، دنیاى اسلام موظف است این ها را فراهم کند. این ها به سلاح هم احتیاج دارند؛ دشمن می خواهد دست این ها را از سلاح خالى کند، تا هروقت اراده کرد و میلش کشید سرِ یک بهانهاى یا بىبهانه به این ها حمله کند؛ این ها هم هیچ نتوانند از خودشان عکسالعمل نشان بدهند؛ دشمن این را می خواهد. باید در مقابل این خواست ناحق دشمن، عزم دنیاى اسلام خودش را نشان بدهد. این کار اولى است که بایستى انجام بگیرد که کمک به مظلوم است؛ وَ لِلمَظلومِ عَونا؛ عون مظلوم باشید، کمک مظلوم باشید. این کمک، کمکى است که به عهدهى همهى دنیاى اسلام است. ما به دولت هاى مسلمان از همینجا می گوییم: بیایید بر سرِ کمکرسانى به مردم غزه و غلبهى بر موانعى که رژیم صهیونیستى در سرِ این راه بهوجود آورده است، باهم همدست بشویم، باهم کار کنیم و انواع و اقسام کمک ها را به این ها برسانیم».(۵)
«در مقابلهى با رژیم صهیونیستى، باید از سوى فلسطینىها دست قدرت نشان داده بشود. کسى گمان نکند که اگر چنانچه موشک هاى غزه نبود، رژیم صهیونیستى کوتاه مىآمد؛ نخیر. حالا شما نگاه کنید ببینید در کرانهى باخترى چه می کنند! در کرانهى باخترى که موشکى وجود ندارد، سلاحى وجود ندارد، تفنگى وجود ندارد؛ آن جا تنها ابزار و سلاح مردم، سنگ است؛ ببینید آن جا رژیم صهیونیستى دارد چهکار می کند: هرچه از دستش بر بیاید، خانههاى مردم را خراب می کند، باغ هاى مردم را خراب می کند، زندگى مردم را نابود می کند، آن ها را به خوارى و ذلت می کشاند، تحقیر می کند؛ اگر لازم شد آب را رویشان می بندد، برق را رویشان می بندد؛ کسى مثل یاسر عرفات را که اینهمه با صهیونیستها همراهى کرد، نتوانستند تحمل کنند، محاصرهاش کردند، تحقیرش کردند، مسمومش کردند، نابودش کردند. اینجور نیست که اگر چنانچه دست قدرت در مقابل صهیونیستها نشان ندهیم، آن ها به کسى رحم کنند، ملاحظهى کسى را بکنند، حق کسى را رعایت کنند، ابداً؛ تنها علاجى که تا قبل از نابودىِ این رژیم وجود دارد عبارت است از این که فلسطینىها بتوانند قدرتمندانه برخورد کنند؛ اگر قدرتمندانه برخورد کردند، احتمال اینکه طرف مقابل که همین رژیم گرگصفتِ خشن است کوتاه بیاید، وجود دارد؛ کما این که الان دارند با همهى توان دنبال آتشبس می گردند؛ یعنى بیچاره شدند. آدمکشى می کند، کودککشى می کند، قساوت بیرون از حد و اندازهى معقول بشرى نشان می دهد، اما در عین حال عاجز هم هست؛ یعنى در یک محذور، در یک گرفتارى سخت گرفتار است؛ لذا دنبال آتشبس است».(۶)
«ملت های اسلامی به هر نحو که می توانند، باید انواع کمک های خودشان را به آن مردمی که دارند در داخل فلسطین مبارزه می کنند، برسانند؛ این یک تکلیف شرعی و الهی و انسانی است. اگر امروز شما مسلمانان عقب بنشینید، بدانید که دشمن یک سنگر جلو می آید -دشمنی که تمام نمی شود- رژیم صهیونیستی یک سنگر جلو می آید؛ امریکا که دشمن جهان اسلام است، یک سنگر جلو می آید. اگر شما عقب بنشینید، آن ها جلو می آیند. دشمنی میان آن ها و میان شما امت اسلام که تمام نخواهد شد. خواستههای استکبارىِ استکبار که تمامی ندارد».(۷)
- برگزاری همه پرسی برای تعیین سرنوشت فلسطین:
مدت های مدیدی است که جمهوری اسلامی به دنبال آن است تا از مسیر حقوقی و مسالمت آمیز، بحران فلسطین و اشغال این سرزمین را حل و فصل کرده و آرامش را به منطقه بازگرداند. ایده جمهوری اسلامی برای حل آرام و بدون درگیری بحران فلسطین، مراجعه به آرای عموم ملت فلسطین از طریق برگزاری یک همه پرسی است؛ امروز منطقیترین و دموکراتیکترین و عادلانه ترین راهکار برای اثبات حق مردم فلسطین برگزاری همهپرسی است. از این رو مقام معظم رهبری در تشریح این راهکار منطقی و مردم سالار فرمودند: «همان گونه که امام خمینی می فرمود رژیم صهیونیستی باید از بین برود البته نابودی رژیم صهیونیستی به عنوان تنها راه علاج واقعی، به معنای از بین بردن مردم یهود این منطقه نیست بلکه برای این کار منطقی، ساز و کاری عملی وجود دارد که جمهوری اسلامی آن را در مجامع بین المللی ارائه داده است. براساس این سازوکار مورد پسند ملت ها، مردمی که در این منطقه زندگی می کنند و اهل و متعلق به آن جا هستند در یک رفراندوم حکومت مورد نظر خود را اعلام می کنند و از این طریق، رژیم غاصب و جعلی از بین خواهد رفت».(۸)
بی توجهی سازمان های بین المللی با این طرح و ممانعت صهیونیستها و حامیان غربی این رژیم از انجام یک همه پرسی فراگیر از فلسطینیان برای تعیین سرنوشتشان، از جمله دلایل تداوم بحران در خاورمیانه بوده است.
«راه حل مسأله فلسطین، راه حل های تحمیلی و دروغین نیست. تنها راه حل مسأله فلسطین این است که مردم واقعی فلسطین – نه مهاجران غاصب و اشغالگر – چه آن هایی که در داخل فلسطین ماندند، چه آن هایی که در بیرون فلسطین هستند، خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند. اگر اتکاء به آراءِ یک ملت از نظر مدعیان دموکراسی در دنیا حرف راستی است، ملت فلسطین هم یک ملت است و باید تصمیم بگیرد. رژیم غاصبی که امروز در سرزمین فلسطین بر سرِ کار است، هیچ حقی بر این سرزمین ندارد؛ یک رژیم جعلی، دروغین و ساخته دست قدرت های ظالم است. بنابراین از مردم فلسطین نباید بخواهند این رژیم را به رسمیت بشناسند».
حتی مایکو پلد فرزند ژنرال رژیم صهیونیستیی با مخالفت با تشکیل دو کشور فلسطین و رژیم صهیونیستی اظهار داشته که پیشنهاد رهبر ایران برای برگزاری رفراندوم در فلسطین تنها راه حل مشکلات این سرزمین است.
وی که فرزند یکی از نظامیان بلندپایه رژیم صهیونیستی است با اشاره به این که آمریکا و انگلیس در جنایات رژیم اشغالگر قدس شریک هستند، بر این نظر است که شکست تلاش ها برای برقراری صلح به این خاطر است که آمریکا و انگلیس در جریان مذاکرات صلح به دنبال تسلیم کردن فلسطینیان هستند که البته تاکنون موفق نشده اند.
مایکو که به یکی از جدی ترین مخالفان رژیم صهیونیستی تبدیل شده است، در ادامه با نژادپرست خواندن سران حکومت جعلی رژیم صهیونیستی، افزود: رژیم صهیونیستیی و صهیونیست ها با صلح مخالفند و چون ادعا می کنند فلسطین سرزمین رژیم صهیونیستی است و به یهودیان تعلق دارد، هرگز مصالحه نمی کنند.
مایکو پلد پیشنهاد رهبری ایران را تنها راه حل مشکلات سرزمین فلسطین می داند و با پیشنهاد رهبر ایران برای برگزاری یک رفراندوم با حضور همه شهروندان فعلی و قبلی فلسطین از جمله یهودیان، مسلمانان و مسیحیان موافق است تا خود این شهروندان نوع، شکل و ماهیت حکومت شان را انتخاب کنند و این طرح زمانی محقق می شود که صهیونیسم از قدرت کنار برود.(۱۰)
بنابراین باید همه مردم اصلی فلسطین اعم از مسلمانان و مسیحی و یهودی در داخل و خارج فلسطین در یک همه پرسی منضبط شرکت کنند و نظام دلخواه خود را برگزینند. رهبر انقلاب با هوشیاری تعیین تکلیف مهاجران غیرفلسطینی را به نظام و دولت منتخب ملت فلسطین واگذار کردند. با توجه به بحران غزه و مشخصشدن خوی جنایتکارانه رژیم صهیونیستی بیش از پیش لازم است که دولتها و ملتهای اسلامی طرح رهبر انقلاب را در دستور کار خود قرار دهند تا بتوانند پس از چندین دهه جنایت و خونخواری صهیونیستها صلح و آرامش واقعی را به فلسطین بازگردانند. در میان دولت جمهوری اسلامی ایران که جایگاه ویژه ای در جنبش عدم تعهد دارد و از پتانسیلهای بالای برخوردار است میتواند تلاشهای گستردهای را برای پیگیری این طرح به کار بگیرد.
۳٫ طرح «فلسطین برای همه فلسطینیها» راهحلی برای حل بحران:
متأسفانه در دهه های اخیر جنایتهای ددمنشانه و گسترده رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیها به یک رویه همیشگی تبدیل شده است، این در حالی است که وجدان جامعه جهانی به درد آمده ولی دولت ها و به ویژه زمامداران غرب نه تنها علیه این جنایتها اعتراض نمیکنند بلکه حمایتهای مالی، تسلیحاتی، سیاسی و رسانهای از این جنایتها علیه مردم بیدفاع فلسطین به عمل میآورند و تلاشهای این ملت برای برقراری صلح عادلانه را ندیده می گیرند ولی صلح در قالب طرح «دو دولت» همواره با هدف تضمین امنیت رژیم صهیونیستی بدون در نظر گرفتن حقوق اولیه فلسطینیها بوده است، به همین دلیل این منطقه، از زمان تأسیس رژیم صهیونیستی شاهد درگیری و جنگ بوده است.
در این میان بهترین راهکار و راهحل کامل و جامع برای پایان دادن به جنگ و برقراری صلح در فلسطین توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است. حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۹۰ در پنجمین اجلاس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین طرحی را ارائه دادند که به طرح «فلسطین برای همه فلسطینیها» معروف شد. ایشان با اشاره به طرحهای متعدد سازش و تسلیم که با میدان داری غرب، همراهی کشورهای استعمارگر اروپایی و تسلیم پذیری گروههای سازشکار به اجرا در میآید، بر این نظر تأکید فرمودند که: «بی اعتباری همه این معاهدات بسیار زود آشکار شد و صهیونیستها و حامیان آن ها، بارها نشان دادند که به معاهدات امضا شده به چشم ورق پارههایی بیارزش مینگرند و فقط به دنبال ایجاد تردید در میان فلسطینیان و زمین گیر کردن مقاومت اسلامی هستند».(۱۱) رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان به تشریح راه اساسی تحقق هدف مهم امت اسلامی یعنی رهایی فلسطین پرداختند اما قبل از بیان این راه حل دو نکته را مورد تأکید قرار دادند:
- ملتهای مسلمان، آزادی همه فلسطین را دنبال میکنند نه آزادی بخشی از فلسطین را
- تحقق این هدف مهم نیازمند تلاش و مقاومت و صبر و تدبیر است.
هر طرح عملیاتی در موضوع فلسطین باید براصل «همه فلسطین برای همه مردم فلسطین»، استوار باشد چرا که فلسطین، فلسطین از نهر تا بحر است نه حتی یک وجب کمتر. طرح دو دولت که لباس حق به جانب «پذیرش دولت فلسطین به عضویت سازمان ملل» را بر آن پوشاندهاند، چیزی جز تن دادن به خواسته صهیونیستها یعنی پذیرش دولت صهیونیستی در سرزمین فلسطین نیست.
حضرت آیتالله العظمی خامنهای، در تشریح طرح روشن، منطقی و عادلانه جمهوری اسلامی برای حل قضیه فلسطین افزودند: ما نه جنگ کلاسیک ارتشهای اسلامی را پیشنهاد میکنیم، نه به دریا ریختن یهودیان مهاجر را و نه حکمیت سازمان ملل و دیگر سازمانهای بینالمللی را، بلکه بر اساس معارف سیاسی پذیرفته شده در افکار عمومی جهان، طرح همهپرسی از ملت فلسطین را، به عنوان راه حل موضوع فلسطین ارائه میکنیم. ملت فلسطین نیز همانند هر ملت دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند و نظام حاکم بر کشورش را برگزیند.
همانطور که بر همگان واضح و مبرهن است یکی از اساسیترین موازین حقوق بشر، حق مردم برای تعیین سرنوشت خودشان است. حق تعیین سرنوشت حقی جمعی است؛ در مواد ۱ و ۵۵ منشور ملل متحـد و در مـاده ۱میثاقهای بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز حـق ملت ها برای تعیین سرنوشت خود شناخته شده اسـت.
از دیگر اسنادی که در دهه ۱۹۶۰ میلادی در آن به حق تعیین سرنوشت اشـاره شده و حائز اهمیت بسیاری است، پیشنویس دو میثاق بینالمللی مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی و اجتماعی است که در سال ۱۹۶۶ در مجمع عمـومی بـه تصـویب رسیده و در ۱۹۷۶ به اجرا درآمدنـد.(۱۲) همه مردم اختیـار تعیـین سرنوشـت خـویش را دارا هستند و بنابراین مختارند نظام سیاسی خویش را معین نموده و آزادانـه بـه توسـعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش همت گمارند. برابر بند سوم میثاق، همچنـین کشورهایی که مسئولیت اداره سرزمینهای غیرخودمختـار و تحـت قیمومیـت را بـه عهده دارند، موظفند برابر مقررات منشور ملل متحد، وسایل تحقق حق آزادی مـردم (۱۳) در تعیین سرنوشت خود را تسهیل کرده و آن را محترم شمارند.
در سال ۱۹۷۷ «قطعنامه اعلامیه اصول حقوق بینالملل در مورد روابط دوستانه و همکاری میان دولت ها بر اساس منشور ملل متحد» مفهوم وسیعتری از اصل حـق تعیین سرنوشت را ارائه کرد. یکی از اصول هفتگانه ی این اعلامیه اصل حقوق برابـر و تعیین سرنوشت بود. این اعلامیه خواستار پرهیز دولـت هـا از اقـدامات قهرآمیـز در جهت محروم کردن از حق تعیین سرنوشت شد که در غیـر ایـن صـورت مـردم در مبارزه علیه چنین دولتی از حمایت بین المللی برخوردار میشوند. (۱۴)
جنبه هایی از حق تعیین سرنوشت قابل شناسایی است که عبارتنـد از:
- حق مردمان در چهارچوب یک دولت به داشتن استقلال و برکنـار بـودن از دخالت دولتهای دیگر در امور دولتشان؛
- حق مردمان یک مستعمره که با نیروی بیگانه اداره می شود، در پایان دادن به سلطه استعماری و به دست آوردن استقلال؛
- حق مردمان برای انتخاب دولتی که میخواهنـد در چهـارچوب آن زنـدگی کنند.
- حق تعیین سرنوشت، همچنین به معنای حـق مردمـان یـک سـرزمین بـرای گزینش نظام سیاسی دلخواهشان است؛
- جنبه ی دیگر از حـق تعیـین سرنوشـت، در مـاده ۲۵ میثـاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی آمده و به معنای حق مشارکت همیشگی، پیوسـته، آزاد و برابر مردمان در اداره امور کشورشان است.
در مورد حق تعیین سرنوشـت، مسـئله شناسـایی مـردم بـه عنـوان واحـدهای مشمول حق تعیین سرنوشت مطرح می شـود. معیارهـایی کـه لازم اسـت در فراینـد شناسایی اعمال شوند، دقیقاً تعریف نشدهاند. با ایـن حـال در عمـل ایـن مسـئله از راه های مختلف حل شده است. از جمله می توان بـه آیـین شناسـایی بـهویـژه آیـین شناسایی جمعی از طریق قطعنامههای مجمع عمومی یا شناسایی جمعی دولت هـایی که به صورت انفرادی عمل می کردند، اشاره کرد.(۱۵)
با این اوصاف امروز صهیونیست ها به عنوان یک نیروی اشغالگر در منطقه، سال هاست که در اقدامی ضد قوانین بین المللی به حریم فلسطین تجاوز کرده و بسیاری از منطقه را در اشتغال خود درآورده است. ظلم ها و جنایات غیرانسانی این سال ها که توسط صهیونیست ها به ملت مظلوم فلسطین روا شده است بر هیچ عهدی در جهان پنهان نیست. نظامی که با وقاحت تمام حق اکثریت مردم آن جا که فلسطینی می باشد را به رسمیت نمی شناسد و دارد از نظام آپارتاید که در نظام بین الملل بدترین و ناعادلانه ترین نوع نظام محسوب می گردد، پا را فراتر می نهد.
هرچند جنبه های مهم تعیین حق سرنوشت، بر این که مردم آن سرزمین به سمت همه پرسی پیش روند صدق می کند و لی به همان بند دو که می گوید «حق مردمان یک مستعمره که با نیروی بیگانه اداره می شود، در پایان دادن به سلطه استعماری و به دست آوردن استقلال» بسنده است تا بتوان این حق را همه جانبه از آن مردم مظلوم فلسطین و کرانه باختری دانست.
- سخن پایانی:
رنج افکنی امروز جهان اسلام به دلیل انتخاب راه حلی غیر از جهاد و مبارزه با رژیم سلطه است. بسیاری از کشورهای عرب و برخی از مقامات سازمان های فلسطینی نیز می پنداشتند که با ادامه یافتن مذاکرات صلح می توانند بر رژیم رژیم صهیونیستی فائق آیند و سدی بر راه زیاده خواهی های رژیم صهیونیستی ایجاد کنند. از سال ۱۹۹۳ تاکنون (۲۰۱۴) بیست و یک سال است که با رژیم صهیونیستی وارد گفتگو شده و تاکنون به نتیجه نرسیده اند. اما مقامات حماس، جهاد اسلامی و دیگر جنبش های مردمی در فلسطین با حمایت کشورهای محور مقاومت از جمله جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان دست به انتفاضه سوم زدند و بار دیگر اعلام کردند که مذاکرات سازش و تسلیم راه حلی نخواهد بود که به حل بحران فلسطین بیانجامد. حال پس از ۵۱ روز جنگ سوم غزه که جنگِ وحشیانه و نابرابری بود، غیر از کشتار زنان، کودکان و غیر نظامیان و رسوائی صهیونیست ها و حامیانشان در مقابل بشریت آیا دستاورد دیگری برای رژیم صهیونیستی حاصل شده است؟
دستاوردهای مقاومت در مقابل دیدگان جهان به ویژه اعراب و جهان اسلام و همه علاقه مندان به سرنوشت فلسطین عیان است و با توجه به این دستاوردها به خوبی میتوان به این مسئله پی برد که تنها راه ایستادگی علیه رژیم صهیونیستی تسلیح کامل کرانه باختری است زیرا منطق سلطه را با قدرت متقابل باید پاسخ داد. اکنون همه مسلمانان باید به یاری مظلومان فلسطینی بپردازند و همه دولت های کشورهای اسلامی با صرف نظر کردن از اختلاف نظرهای سیاسی و غیرسیاسی دو وظیفه اساسی را باید در دستور کار قرار دهند، نخست فراهم کردن امکانات حیاتی برای مردم غزه و دوم عکس العمل قوی و مناسب در مقابل رژیم آدمکش صهیونیست و حامیانش. یکی از این عکس العمل های مناسب تسلیح کامل کرانه باختری است. عملکرد دیگری که می توان بر روی آن تاکید کرد این است که امروز منطقیترین و دموکراتیکترین راهکار برای اثبات حق مردم فلسطین برگزاری همهپرسی است؛ آن هم توسط ساکنین واقعی فلسطین، نه اشغالگران غاصبی که به اشغال آن سرزمین پرداخته که فلسطینی ها که چه اکنون در داخل فلسطین هستند و چه آن هایی که در بیرون فلسطین هستند. آن ها می توانند خود نظام حاکم بر کشورشان را تعیین کنند. با توجه به جنایات صهیونیست ها در غزه و مشخصشدن خوی جنایتکارانه رژیم صهیونیستی بیش از پیش لازم است که دولتها و ملتهای اسلامی طرح رهبر معظم انقلاب اسلامی را در دستور کار خود قرار دهند تا بتوانند پس از چندین دهه صلح و آرامش واقعی را به فلسطین بازگردانند. در این میان دولت جمهوری اسلامی ایران که از پتانسیلهای بالائی برخوردار است میتواند تلاشهای گستردهای را برای پیگیری این طرح به کار بگیرد.